بی همگان بسر شود ، بی تو بسر نمیشود
این شب امتحان من چرا سحر نمیشود ؟!
مولوی او که سر زده ، دوش به خوابم آمده
گفت که با یکی دو شب ، درس به سر نمیشود !
خر به افراط زدم * ، گیج شدم قاط زدم
قلدر الوات زدم ، باز سحر نمیشود !
استرس است و امتحان ، پیر شده ست این جوان
دوره آخر الزمان ، درس ثمر نمیشود !
مثل زمان مدرسه ، وضعیت افتضاح و سه
به زور جبر و هندسه ، گاو بشر نمیشود !
مهلت ترمیم گذشت ، کشتی ما به گل نشست
خواستمش حذف کنم ، وای دگر نمیشود !
هر چه بگی برای او ، خشم و غصب سزای او
چونکه به محضر پدر ، عذر پسر نمیشود
رفته ز بنده آبرو ، لیک ندانم از چه رو
این شب امتحان من ،دست بسر نمیشود
توپ شدم شوت شدم ، شاعر مشروط شدم
خنده کنی یا نکنی ، باز سحر نمیشود !!!
" مشروط الشعرا "
* " خر زدن " فرایندی که طی اون یک دانشجو از حالت طبیعی خارج شده و زمان زیادی رو به مطالعه میپردازه ؛ خر زدن شرط لازم و نه کافی برای استاد دانشگاه شدن هست ؛میشه اون رو جز آلرژی های فصلی به حساب آورد (فصل امتحانات) ؛ خر زدن در شبهای امتحان به صورت فراگیری در دانشجو ها ظاهر میشه و مهمترین علامت اون علاقه شدید به کتب درسی بخصوص کتبی هست که در طول ترم تمایل چندانی به اون ها نداریم ؛ از عوارض جانبی خر زدن میشه به سرخی چشم ها ، گودی و سیاهی زیر چشم و موارد مشابه صورت آرایش نشده در خانوم ها و موهای ژل نزده در آقایون اشاره کرد ؛ این مشکل نیاز به داروی خاصی نداره و بلافاصله بعد از اتمام فصل امتحانات بخودی خود برطرف میشه .
تقدیم به همه دانشجو ها !