نسخه‌ شنيداري شاهنامه‌ به همراه دانلود
سلام چه خبر -وبی متفاوت ومتنوع و بروز
تاریخ : 29 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

 

 

                                                             بقیه در ادامه مطلب

Share
|
امتیاز مطلب : 40
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: نسخه‌ شنيداري شاهنامه‌ به همراه دانلود ,
تاریخ : 11 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

اما متن شعر مهران مدیری به شرح زیر است :

امسال بهار ، یك شب بی‌خبر
از پنجره اتاقم آمد كنارم نشست
گفت پسرك ...
من امسال
جشن میخك ، ناز ارغوان ، عطر نیلوفر ندارم
روی من حساب نكن
چشمهایم خیس شد...
بهار گفت:
گریه نكن
گریه مرا می‌پوساند...
مثل یك پسر خوب بگیر بخواب،.....

Share
|
امتیاز مطلب : 35
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: متن شعر بهاری مهران مدیری ,
تاریخ : 7 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

باد می وزد …
میتوانی در مقابلش هم دیوار بسازی ، هم آسیاب بادی
تصمیم با تو است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

زیباترین حکمت دوستی ، به یاد هم بودن است ، نه در کنار هم بودن . .. .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دوست داشتن بهترین شکل مالکیت
و مالکیت بدترین شکل دوست داشتن است . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خوب گوش کردن را یاد بگیریم…
گاه فرصتها بسیار آهسته در میزنند . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ، میفهمم که راه را اشتباه رفته ام . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

مهم بودن خوبه ولی خوب بودن خیلی مهم تره . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

فراموش نکن قطاری که از ریل خارج شده ، ممکن است آزاد باشد
ولی راه به جائی نخواهد برد . . .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

انتخاب با توست ، میتوانی بگوئی : صبح به خیر خدا جان
یا بگوئی : خدا به خیر کنه ، صبح شده . .

......

Share
|
امتیاز مطلب : 26
|
تعداد امتیازدهندگان : 10
|
مجموع امتیاز : 10
موضوعات مرتبط: ادبیات , حکمتها , ,
تاریخ : 7 / 3 / 1390
نویسنده : سروش
پر معنی ترین کلمه" ما" است...آن را بکار ببند
 
عمیق ترین کلمه "عشق" است... به آن ارج بنه بی رحم ترین کلمه" تنفر" است...از بین ببرش

سرکش ترین کلمه" هوس" است...بآ آن بازی نکن

خود خواهانه ترین کلمه" من" است...از ان حذر کن

ناپایدارترین کلمه "خشم" است...ان را فرو ببر

بازدارترین کلمه "ترس"است...با آن مقابله کن

با نشاط ترین کلمه "کار"است... به آن بپرداز.

پوچ ترین کلمه "طمع"است... آن را بکش.

سازنده ترین کلمه "صبر"است... برای داشتنش دعا کن.

روشن ترین کلمه "امید" است... به آن امیدوار باش.

ضعیف ترین کلمه "حسرت"است... آن را نخور.
......
Share
|
امتیاز مطلب : 25
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
موضوعات مرتبط: ادبیات , حکمتها , ,
برچسب‌ها: , , , ترین کلمه ها ,
تاریخ : 7 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

-یادمون باشه که؛ خدا همیشه هست.

 

-یادمون باشه که؛ کسی که زیر سایه دیگری راه میره، خودش سایه‌ای نداره.

 

-یادمون باشه که؛ هر روز باید تمرین کرد دل کندن از زندگی را.

 

-یادمون باشه که؛ زخم نیست آنچه که درد دارد، عفونته.

 

-یادمون باشه که؛ در حرکت همیشه افق‌های تازه هست.

 

-یادمون باشه که؛ دست به کاری نزنیم که نتوانیم آن را برای دیگران تعریف کنیم.

 

-یادمون باشه که؛ اونایی که دوستشون داریم می‌تونند دوستمون نداشته باشند......

Share
|
امتیاز مطلب : 21
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
موضوعات مرتبط: ادبیات , حکمتها , ,
برچسب‌ها: یادمون باشه که , , , ,
تاریخ : 4 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

این داستان واقعی است و ارزش خواندن را دارد!
این داستان را نه به خواست خود،‌ بلکه به تشویق و ترغیب دوستانم می‌نویسم. نام من میلدرد است؛ میلدرد آنور Mildred Honor. قبلاً در دی‌موآن Des Moines در ایالت آیوا در مدرسهء ابتدایی معلّم موسیقی بودم. مدّت سی سال است تدریس خصوصی پیانو به افزایش درآمدم کمک کرده است. در طول سالها دریافته‌ام که سطح توانایی موسیقی در کودکان بسیار متفاوت است. با این که شاگردان بسیار بااستعدادی داشته‌ام، امّا هرگز لذّت داشتن شاگرد نابغه را احساس نکرده‌ام.
..........

Share
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: این داستان واقعی است و ارزش خواندن را دارد! ,
تاریخ : 4 / 3 / 1390
نویسنده : سروش

در روز اول سال تحصيلى، خانم تامپسون معلّم کلاس پنجم دبستان وارد کلاس شد و پس از صحبت هاى اوليه، مطابق معمول به دانش آموزان گفت که همه آن ها را به يک اندازه دوست دارد و فرقى بين آنها قائل نيست. البته او دروغ مي گفت و چنين چيزى امکان نداشت. مخصوصاً اين که پسر کوچکى در رديف جلوى کلاس روى صندلى لم داده بود به نام تدى استودارد که خانم تامپسون چندان دل خوشى از او نداشت.. تدى سال قبل نيز دانش آموز همين کلاس بود. هميشه لباس هاى کثيف به تن داشت، با بچه هاى ديگر نمي جوشيد و به درسش هم نمي رسيد. او واقعاً دانش آموز نامرتبى بود و خانم تامپسون از دست او بسيار ناراضى بود و سرانجام هم به او نمره قبولى نداد و او را رفوزه کرد.
............

Share
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: داستاني بسيار زيبا و واقعي! ,
تاریخ : 25 / 2 / 1390
نویسنده : سروش

سايت ادبستان - شامل خبرهاي ادبي تمام خبرگزاريها

http://iranpoetry.com

Share
|
امتیاز مطلب : 19
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
موضوعات مرتبط: ادبیات , سایتهای مفید , ,
برچسب‌ها: سايت ادبستان ,
تاریخ : 18 / 2 / 1390
نویسنده : سروش

یه سلام عاشقونه

با یه بغض بی بهونه

می نویسم تا بدونی

یاد تو، تو دل می مونه

یادته وقتی می رفتی

دم به دم نگات می کردم

بغض سنگین توی چشمام

گفتی: صبر کن برمی گردم

یادته قسم می خوردیم

عزیزم بی تو میمیرم

اما حالا که تو نیستی

من با دلتنگی اسیرم

یادمه وقتی می گفتم

به خدا نمیری از یاد

آه سردی می کشیدی!

توی قلبم مثل فریاد

اما حالا که تو نیستی

حال و روز من خرابه

آخر قصه ی عاشق

اشک و ماتم و سرابه

اما حالا که می بینم

بی تو دل رنگی نداره

توی آسمون چشمام

غروبا بارون می باره

می دونی طاقت ندارم

با غم و غصه اسیرم

زود بیا که خیلی تنهام

به خدا بی تو میمیرم

Share
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: دلتنگی ,
تاریخ : 18 / 2 / 1390
نویسنده : سروش
 

 پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»

زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»

پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.»

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.»

پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.»

.!!!!!!

 

Share
|
امتیاز مطلب : 13
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5
موضوعات مرتبط: ادبیات , ,
برچسب‌ها: سنجش ,
آخرین مطالب

/
هر چیز که دیدم همه بگذاشتنی بود جزیادتوای دوست که ان داشتنی بود. با سلام: قول بده که هرگز با من موافق نباشی، حداقلش این که کاملا یا فی البداهه موافق نباشی. قول بده که همیشه دنبال موضوعی برای مخالفت در این وب خواهی گشت، دنبال استثناهایی برای چیزهایی که من گذاشته ام و مطالبی که به نظرت بی ربط و غلط می رسد. این طوری به من فرصت می دهی که ازت یاد بگیرم. من اگر پاسخی ندادم این طور تعبیر کن که موافق نظرت بودم.این وب مجالی است جهت روشنگری و پالایش. امیدوارم بزودی مرا کلیک کنی